398 - ملا نصر الدین و اشتباهکله پز
ملاکله ای خریده برای خوردن در زیر درختی نشست. عابری او را دیده جلو آمده پهلویشنشست. ملا برای رهائی از شر مهمان ناخوانده برخاسته و گفت: کله پز متقلب کلهء یکچشم به من داده، باید بروم و آنرا عوض کنم. و برخاسته راه افتاد و چون از چشمعابر دور شد به تنهایی آنرا خورد.
درباره این سایت