محل تبلیغات شما

443 - دل وجگر ملانصر الدین

قــصـه هـای ( طــنـزِ ) شــیـر و عـسـل

ملابارها دل و جگر خریده بود و به زنش داده بود که بپزد و هر بار زنش تنها خورده بودو به او نداده بود روزی ملا به تنگ آمد و از او پرسید: این همه دل و جگر که منخریدم چه شد ؟ زنش پاسخ داد: همه را گربه خورد ملا برخاست و دیگ را برداشت و در مطبخ را قفل کرد زنش از او پرسید: چرا در مطبخ قفل کردی؟ ملا پاسخ داد: گربه ایکه دل و جگر میخورد دیگ را هم که چند برابر آن ارزش دارد خواهد خورد






398 - ملا نصر الدین و اشتباه کله پز

397 - ملا نصر الدین و طمع او

396 - ملا نصر الدین و خر دانا

جگر ,دل ,ملا ,زنش ,دیگ ,پرسید ,و جگر ,دل و ,از او ,بود و ,443 دل

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

Kim's site nesibimo Marian's site بروزترین باش revergater شمس تبریزی و شعرهایش ✧♛✧ My Beauty Story ✧♛✧ خودشکوفایی تیراژه هارمونی داس موزیک دانلود آهنگ جدید