محل تبلیغات شما

442 - در خانه ملانصر الدین

داستان خریدن کفش ملانصرالدین

یکشب ی به خانه ملا آمده بود و همه جا را می گشت که چیزی پیدا کند و ببرد ناگهانملا از صدای پای او بیدار شد و تا او را دید گفت: آنچه تو در شب تاریک میجوئی مادر روز روشن جسته ایم و نیافته ایم






398 - ملا نصر الدین و اشتباه کله پز

397 - ملا نصر الدین و طمع او

396 - ملا نصر الدین و خر دانا

خانه ,ملا , ,ایم ,شب ,ملانصر ,442 ,ملانصر الدین ,خانه ملانصر , در ,در خانه ,خانه ملانصر الدین

مشخصات

آخرین مطالب این وبلاگ

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

simloletac citderbsarab نفت شهری ها سلام ایمیل مارکتینگ | بازاریابی ایمیلی | email marketing •●♥ رویای زیبای من♥●•٠ گفتگو با باد Patricia's game خیام پدر سوخته لوله بازکنی,رفع گرفتگی لوله داستان های کوتاه منصور