442 - در خانه ملانصر الدین
یکشب ی به خانه ملا آمده بود و همه جا را می گشت که چیزی پیدا کند و ببرد ناگهانملا از صدای پای او بیدار شد و تا او را دید گفت: آنچه تو در شب تاریک میجوئی مادر روز روشن جسته ایم و نیافته ایم
442 - در خانه ملانصر الدین
یکشب ی به خانه ملا آمده بود و همه جا را می گشت که چیزی پیدا کند و ببرد ناگهانملا از صدای پای او بیدار شد و تا او را دید گفت: آنچه تو در شب تاریک میجوئی مادر روز روشن جسته ایم و نیافته ایم
درباره این سایت