440 - ملا نصر الدین و سگتازی لاغر
شهریکه ملا زندگی می کرد فرماندار فرومایه ای داشت روزی این فرماندار به ملا گفت شنیدهام شما به شکار می روید و شکار را دوست می دارید خواهش می کنم یک سگ تازی تیزپا برایمن پیدا کنید ملا خواهش او را پذیروفت و پس از چند روز سگ پاسبان درشت اندام و زورمندی را ریسمان به گردن نزد او آورد.فرماندار چون آن سگ را دید با شگفتی از ملاپرسید: این سگ را برای چه نزد من آورده اید؟ او پاسخ داد: خودتان خواسته بودیدفرماندار گفت: من تازی لاغرمیان شکاری خواسته بودم نه سگ پاسبان درشت اندام ملاگفت: اگر این سگ یک هفته در خانه شما بماند بی گمان مانند تازی لاغر میان خواهد شد
ملا ,تازی ,فرماندار ,یک ,خواهش ,درشت ,سگ تازی ,درشت اندام ,440 ملا ,پاسبان درشت ,سگ پاسبان
درباره این سایت